به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ این کتاب اولین بار در زمستان سال ۱۵۱۶ منتشر شد و تبدیل به یکی از مهمترین متون دنیای غرب شد. وقتی نویسنده کتاب را به نگارش درآورد بسیار جوان بود و هدفش این بود که مشاور دربار هنری هشتم، پادشاه انگلیس شود.
این اثر شامل دو کتاب مختلف است اما کتاب دوم این مجموعه بیشتر مورد توجه قرار گرفت. وی در کتاب خود شخصیتی خیالی به نام «مور» خلق میکند که در کتاب با شخصیت دیگری به نام «رافائل هیثلودی» دیدار میکند که یکی از ۲۴ مسافر همراه «آمریکو وسپوچی» در راه قاره آمریکا بود. «هیثلودی» ادعا میکند پس از رسیدن به «برزیل» از گروه خود جدا میشود تا به سمت سرزمینی ناشناختهای به نام «اتوپیا» یا «آرمانشهر» برود.
همان طور که «استفن دانکامب»، استاد دانشگاه در این باره توضیح میدهد «هر آنچه در اروپا وجود ندارد در این جزیره موجود است و هر آنچه که در اروپا وجود دارد در آن موجود نیست.» در این سرزمین آزادی مذهب وجود دارد، هیچ ملکی شخصی نیست و همه اقشار جامعه به تحصیل رایگان دسترسی دارند، همه دارای شغلی مناسب هستند، و زنان میتوانند دارای مراتب مدیریتی باشند. در واقع این اتوپیا یا آرمانشهر درست برعکس قاره اروپا است.
اگر نگاهی به دولتهای وقت بیندازیم متوجه میشویم که چرا نویسنده مجبور شد کتاب خود را به شکل استعاری و در قالب شخصیتهای خیالی بنویسد. شاید یکی از دلایل بیتوجهی به کتاب اول مجموعه نیز همین است. در کتاب اول «مور» چگونگی آشنایی خود با «رافائل» را توضیح میدهد و در ادامه نظریات وی درباره فساد در دربارهای کشورهای اروپایی سخن میگوید. حتی در بخشی از کتاب برای «مور» توضیح میدهد که تلاش بسیاری کرد تا به دربار انگلیس بفهماند قانون کشور و نظام دارای چه مشکلاتی است اما قُضات کشور به جای درک سخنان وی تلاش کردند او را ساکت کنند. «مور» در پاسخ به وی نظر خود را توضیح میدهد و میگوید در شرایط حال حاضر باید از زبان استعاری برای بیان نظرات خود استفاده کرد زیرا حاکمان زمان تاب تحمل هیچ گونه انتقادی را ندارند و در کتاب دوم ایده خود را عملی میکند و «آرمانشهر» خود را بنا میکند.
«توماس مور» خود در روزگار حکومت هنری هشتم که مردی تندخو بود زندگی میکرد. «هنری هشتم» پس از عدم موفقیت در داشتن اولاد ذکور قصد داشت همسرش را طلاق دهد اما به دلیل قوانین سختگیرانه کلیسای کاتولیک چنین امکانی فراهم نبود و پادشاه که برای رسیدن به هدف خود و ازدواج مجدد مصمم بود خود را از کلیسای کاتولیک جدا کرد و کلیسای «انگلیکان» را بنا نهاد و خودش را در رأس کلیسا معرفی کرد. «توماس مور» از قسم خوردن به نام او سرباز زد و وفاداری خود را به کلیسای کاتولیک ادامه داد. شاه تندخو که تحمل چنین رفتاری را نداشت در نهایت دستور بریدن سر او را داد و این چنن بود که «توماس مور» اولین کشته کلیسای کاتولیک نام گرفت.
اتفاقات دنیای امروز، تظاهرات فراوان برای تعیین وضعیت شرایط پناهندگان و تغییرات آب و هوایی نیاز ما را به خواندن این کتاب بیشتر میکند. کتابی که به ما امید و نوید آیندهای روشن را خواهد داد. کتابی که هنوز و پس از پانصد سال منبع الهام بسیاری است.
این کتاب در ایران تحت عنوان «آرمانشهر» و با ترجمه «داریوش آشوری» و «نادر افشار نادری» و توسط انتشارات «خوارزمی» وارد بازار کتاب ایران شده است.
نظر شما